رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ایران هفته گذشته در حاشیه یک نمایشگاه تخصصی در مادرید گفت: 'بر اساس قانون برنامه ششم و همچنین برنامه چشم انداز، باید تعداد گردشگران خارجی از پنج میلیون به 20 میلیون تن افزایش یابد.'
هدفگذاری برای افزایش گردشگران خارجی را باید از جنبه اقتصادی به فال نیک گرفت. مطابق آمار سازمان جهانی گردشگری، صنعت توریسم در 60 سال اخیر، بیوقفه در حال رشد بوده است. شمار سفرهای گردشگران فرامرزی (جهانگردان) از 25 میلیون مورد در سال 1950 به 278 میلیون در سال 1980 میلادی، 674 میلیون در سال 2000 و به رقم شگفتانگیز 'یک میلیارد و 235 میلیون' در سال 2016 رسید.
به همین ترتیب، درآمد سالانه ناشی از جهانگردی از دو میلیارد دلار در سال 1950 به 104 میلیارد دلار در سال 1980 میلادی، 495 میلیارد دلار در سال 2000 و به رقم خیرهکننده 'یکهزار و 220 میلیارد دلار' در سال 2016 رسید.
بدینترتیب، امروزه صنعت گردشگری از نظر جایگاه در صادرات جهانی، پس از محصولات شیمیایی و انواع سوخت (نفت، گاز،...) مقام سوم را دارد. صنایع خودروسازی و صنایع خوراکی پایینتر از گردشگری و در جایگاههای چهارم و پنجم هستند.
همین آمار، اهمیت توسعه گردشگری بینالمللی را نشان میدهد و بر درستیِ طرح ایران برای افزایش ورود گردشگرانِ خارجی مهر تایید میزند.
اما افزایش شمار گردشگران خارجی، احتمالا به این سادگی نیست؛ اگرنه همه کشورهای جهان دوست دارند از این منبع سرشار اقتصادی بهرهمند شوند. برای آنکه صنعت گردشگری را توسعه دهیم، ناچاریم پیش از هر چیز، به دو سوال اساسی پاسخ بگوییم:
1. چه امکاناتی را برای رفاه حال گردشگران باید فراهم آوریم؟ (پرسش عمومی)
2. برای هر قشر از جامعه جهانگردان و هر گروه سنی از آنان، چه جاذبههایی را میخواهیم فراهم کنیم؟ (پرسش اختصاصی)
در پاسخ به سوالِ نخست، باید بدانیم که جهانگردان، از هر قشر یا گروه سنی که باشند، باید احساس کنند که مقصد گردشگریِ آنها:
الف – امن است. این بند، شامل امنیت فیزیکی و امنیت روانی میشود.
ب – امکانات حمل و نقل مناسب دارد و در آن، میتوان در کمترین زمان، بیشترین جاها را بازدید کرد.
ج – امکانات اقامتی خوب و هماهنگ با استانداردهای بینالمللی دارد.
د – آب و هوای آلوده ندارد.
ه – از نظر بهداشتی، جزو مناطق پرخطر نیست.
میتوان خدا را شاکر بود که اغلب مناطق ایران، امن است و از نظر بهداشتی هم جزو مناطق پرخطر نیست. اما با مقایسهای ساده، در مییابیم که از نظر امکانات حمل و نقل، امکانات اقامتی و کیفیت هوا، برای رسیدن به نقطه مطلوب برای جهانگردان، نیازمند برنامهریزی و پیشرفت هستیم.
در پاسخ به سوال دوم، باید بدانیم که گردشگرانِ مسن و بازنشسته، مهمترین مخاطبانِ 'موزهها و آثار تاریخیِ محض' هستند. به غیر از این افراد، تنها قشر فرهیخته و پژوهشگر ممکن است بدون توجه به سایر جاذبهها، صرفا برای بازدید از موزه و آثار باستانی در کشوری دیگر وقت بگذارد. صحت این ادعا را بهسادگی و با زیرنظر گرفتن گردشگران خارجی که از تخت جمشید یا میدان نقشجهان بازدید میکنند، میتوان دریافت.
برای آنکه بتوانیم قشرهای مختلف و گروههای سنی گوناگون را جذب کنیم، ضروری است بر شمار جاذبههایی از این دست بیفزاییم:
- مناظر زیبای طبیعی
- سرگرمیهایی مانند شهربازی، رستورانهای باکیفیت، مراکز خرید و...
- مناسبتهای ویژه هنری و فرهنگی، مانند جشنواره پوشاک، غذا، موسیقی و...
- جاذبههای معماری و طراحی؛ از جمله، بناهای یادبود
- جاذبههای نوین گردشگری یا به اصطلاح، گردشگری ترکیبی؛ مانند گردشگری کشاورزی (کار همراه با سرگرمی در مزرعه)، گردشگری پزشکی (درمان همراه با جاذبههای گردشگری)،...
- و صد البته، آثار تاریخی و فرهنگی
افزون بر این، باید جامعۀ میزبان را در صنعت گردشگری مشارکت دهیم. شناخت جامعه از ظرفیتهای گردشگری شهر خود، مهماننوازی، پذیرش و شکیبایی در مقابل نژادها و فرهنگهای گوناگون و دانستن زبان خارجی برای ارتباط با گردشگران، از جمله نمادهای مشارکتِ جامعۀ میزبان در صنعت گردشگری است.
در کنارِ همه این تمهیدات، زیرساختهای شهری باید آماده افزایش جمعیت گردشگران باشد. مطابق آمار برنامه محیط زیست ملل متحد، هر گردشگر بینالمللی، به طور میانگین، روزی یک کیلوگرم زباله و 180 لیتر فاضلاب تولید میکند (3). گردآوری، مدیریت و بازیافت این پسماندها طبعا نیازمند برنامهریزی است.
تا امروز، هدفگذاری برای افزایشِ چهاربرابریِ گردشگران خارجی، بهخوبی انجام شده است. امیدوارم در سالهای پیشرو، بتوانیم آمار مشخصی از توسعه زیرساختهای لازم برای افزایش گردشگران به دست آوریم.